سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تمام آرزویم این است که خاک کوی تو باشم

 

 ●حلال کنید...جمعه 86 شهریور 16 - ساعت 2:48 عصر

دلنوشته خادم الزهرا

نمیدونم اینبار چه بهونه ای باعث شد که بنویسم ولی میدونم اینبار بهونه نوشتنم برای اینه که دیگه ننویسم...توی این مدت خیلی باخودم کلنجار رفتم که بنویسم بانه؟برم یا بمونم و ادامه بدم؟...اینبار اومدم که غزل خداحافظی رو بخونم ...اینبار دیگه مرغ دلم هوای پرواز نداره...پراشو بریده و نشسته وفقط نظاره میکنه..به گذشته به اون دور دست...به اونروزایی که به بهونه سفر عشق نوشتن رو شروع کرد وحالا بدون بهونه باید دست بکشه...نمی دونم شاید مثل بعضیا  فکر کنید که بریدم یا جازدم؟...میدونم دلیلش هرچی باشه دل بریدن وجازدن نیست...من به بهانه کسی نیومدم که بی بهانه برم...میدونم به همون بهایی که اومدم هنوزم پایبندم و به اینراحتی ازدستش نمیدم...خیلی سوختم تا بهای خادمی رو بدست بیارم؛اگرچه هنوزم لایق نیستم ولی تمام دلخوشیم همینه...هنوز  اونقدر هم دلمرده نشدم که جابزنم یا از جایی دل ببرم تمام دلخوشیم همینه....

نمیدونم شاید مثل بعضیا فکر کنید که راهم،هدفم رو گم کردم و وظیفه وتکلیفم رو فراموش کردم...نمیدونم شاید حق با شما باشه...من هنوز نو وظیفه اولم که بندگی محض خداست موندم چه رسد به باقی...شاید راهی رو که از اول باید میرفتم به بیراهه کشوندم...شاید هدف اصلیم پشت نقاب وبلاگ و خاطره نویسی گم شد...شاید سرمشقامو خوب دیکته نکردم که اینهمه اشتباه نداشته باشم...شاید به وظایفم به عنوان یه آدم،یه مسلمون حای یه شیعه ایرانی درست ادا نکردم...شاید حق باشماست که تو دنیای جنگ تمدنها و اسلام ستیزی و وهابیگری وشیعه گریزی من به چندتاسفر دلخوشم و دارم برای اونایی مینویسم که ندیده از من جلوترند و نشنیده مقدمتر...شاید حق باشماست که باید نوع نوشتنم رو عوض کنم و به جای نوشته ادبی(البته نوشته های من کجا و ادب گفتن و نوشتن از آل الله کجا؟!) در مورد مباحث اعتقادی و اصولی و...بنویسم...شایدحق باشماست وگرنه اینهمه کلاس وهمایش و نشستهایی که رفتم و ار حضور اینهمه اساتید کشوری و لشکری استفاده بردم کجا باید ارائه بدم،حیف پول بیت المال که صرف من شد؟!!!....

نمیدونم شاید مثل بعضیا فکرکنید که دیگه نوشته هام رنگ و بوی سابق رو نداره...دیگه حال و هوای بهاری دلامون رو باروونی نمیکنه...نمیدونم شاید حق باشماست دلی که دیگه برای دلخوشی خودش ننویسه دل نیست!...این دل یه روزایی تمام عشقش گفتن و نوشتن از بهترین نقاط کره خاکی بود؛حالا دیگه برای خودش نمینویسه...یه روزایی فقط دنبال بهانه ای بود که از کربلا بگه ولی حالا حرف کم اورده که بگه...نه به این دلیل که حرفاش تمام شده نه!!!...اینبار مهرسکوت به لب زده تا دیگه حرفی نزنه...چون دیگه طاقتشو نداره...یه روزایی وقتی اسم بقیع رو می شنید دلش کبوتری میشد تابام بقیع پر میکشید ولی الان دنبال بهانه ای میگرده تا از بقیع بگه دنبال یه دل عاشق میگرده تا پروارش بده به اوج بقیع...یه روزایی وقتی چشمش به ضریح کربلا میخورد هوای دلش طوفانی میشد چشمه اشکش میجوشید ولی اینروزا دلش میخواد چشم دل عشاق رو ابری ضریحی کنه سرچشمه تمام اشکهاست...یه روزایی این دل وقتی دست به قلم میبرد و فقط برای خودش مینوشت غبار غم دلنواز جانش بود ولی الان با هر رقص قلم غبار غربت دلآزار روحش شده...این دل خیلی ار خودش فاصله گرفته...شاید یه سفر لازم باشه تا خودش رو به یادش بیاره...یه سفر اجباری به تمام دلتنگی هام...نمیدونم چقدر طول میکشه فقط برام دعا کنید اونقدر دلخسته و دلگیر نشم که دیگه روی برگشتن نداشته باشم...

التماس دعا ....یازهرا



  • کلمات کلیدی :
  •  ●لیست کل یادداشت های این وبلاگ
     

    جمعه 103 فروردین 31

    برای تعیین شهر خود روی کادر کلیک نمایید.
    اعلام اوقات شرعی براساس ساعت
    رایانه‌ی شما می‌باشد.
     

    d خانه c

     RSS 
     Atom 

    d شناسنامه c

    d ایمیل c

    کل بازدیدها:177883
    بازدید امروز:0
    بازدید دیروز:10


    درباره خودم

    تمام آرزویم این است که خاک کوی تو باشم
    خادم الزهرا
    یه غریبه...یه بازمونده...یه مجنون دیار جنون...یه زائر حرم عشق...یه


    لوگوی وبلاگ


    کبوترای آشنا

    عاشق آسمونی
    انتظار
    مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
    شکوفه نرگس
    مبادا روی لاله ها پا گذاریم
    PARANDEYE 3 PA
    لب گزه
    حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
    شلمچه
    .: شهر عشق :.
    کربلای جبهه ها یادش بخیر...
    منطقه آزاد
    دوستدار علمدار
    پاک دیده
    حرم دل
    شهدای دفاع مقدس
    چفیه
    @@@ استشهادی @@@
    نگاه منتظر
    السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
    هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
    پر شکسته
    قافله شهدا
    حب الحسین اجننی
    پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله)
    تخیّلات خزان‌زده یک برگ بید
    امیدزهرا
    کشکول
    شمیم
    نافذ
    ولایت علیه السلام
    شهید سید محمد شریفی
    آقای آملی لاریجانی عدالت و عادل کجاست؟
    وکذلک نجزی المحسنین
    نقد مَلَس
    تخریبچی دوران
    عاشقان علی و فاطمه
    ازیک روحانی
    نسیمی از بهشت ...
    قدرت شیطان
    یاران
    راز و نیاز با خدا
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    حسین جان (این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست)
    خلوت تنهایی
    داغ عشق
    و خدایی که در این نزدیکیست
    عشقی
    ایران اسلام
    دنیا به روایت یوسف
    یک قدم تا پشت خاکریز
    دختر و پسر
    خدای که به ما لبخند میزند
    سایه تنهایی


    وضعیت من در یاهو

    دسته بندی یادداشت ها


    اشتراک در خبرنامه

      با ارسال فرم فوق می‌توانید از به‌روز شدن وبلاگ با‌خبر شوید.